آرشا مامانیآرشا مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

آرشا مامانی

مهمانها

 سلام مامان ببخشید این پست را دارم دیر می ذارم 4 شنبه 4 بهمن مامان ثریا اینا اومدن به همراه شیرین(خاله من)مهدیه(دختر دایی من). برا اولین بار شما رو به جنگل ودریا بردیم.دریا باد داشت شما همش زیر پتو بودی هوا خوب شه قول می دم زیاد بریم اینم عکس تو جنگل تازه عکس یه شیطونک دیگرم می ذارم ابوالفضل پسر خاله مامان هست     ...
30 بهمن 1391

مهد

وقتی با پسملی می ریم مهد که به دوستان سر بزنیم آرشا جون یه ذره هم مامانو اذیت نمی کنه تاره احساسا می کنم اونجارو خیلی دوس داره چون همیشه اونجا خواب میره و با سر و صدای بچه ها بیدار نمیشه در کل مامانی احساس می کنم اونجا آرامش داره بالاخره 9 ماه تو شکم مامان هر روز می رفتیم مهد . یه جند وقت دیگه که یه ذره قویتر شدی می ریم مهد.   ببین جه راحت خوابیدی تو بغلم ...
30 بهمن 1391

دست خوردن

اینم از دست خوردن پسملی.میگن تو این سن دست عسل داره که شما نی نی ها این قدر دوست دارید. عکس در ادامه مطلب... با تمام وجود داره پسملی دست می خوره   از فشاری که به خودت وارد می کنی صودتت قرمز شده تازگی وقتی از خواب بیدار می شی دستات مثل بالا بازی می دی ...
30 بهمن 1391

فوت مادر بزرگ بابایی

دیشب نصفه شب مادر بزرگ بابایی به رحمت خدا رفت از جمعه رفته بود آی سی یو بابایی چند باری بهش سرزد.امروزم همه رفتن دفنش کنن به جز منو عمه ات که بچه کوچیک داشتیم.دوست داشتم برم اما چون کوه بردنش دفن کنن خیلی سرد بود خدای نکرده شما سرما می خوردی.مامانی تو آخرین نتیجه اش بودی که متولد شدی اما شما رو هم ندیده بود.خدا رحمتش کنه ...
30 بهمن 1391